اولین مسافرت آدرینای صورتی...
آدرینا جان 26 روزه بودی که برای اولین بار برای تفریح ومسافرت به همراه مامان وفرشته جون ودایی محمد روز شنبه 16 مردادماه 90 اومدید شیراز.
مامان مریم نگفته بود که شما هم هستید منتظر فرشته جون بودیم درو که باز کردم وای شما رو دیدم مثه یه عروسک تو بغل مامان بغلت کردم بردم توی اتاق ونشستم نگات کردم. ولی شما شروع کردی به گریه اونم چه گریه ای. همه مون دستپاچه میشدیم. اون روزا وقتی گریه میکردی اون چونه کوچولوتم چنان میلرزید که آدم دلش کباب میشد فکر میکردیم وای چه خبره ولی بیخبر از اینکه شما هیچ موردی نداشتید خوب اینم حربه ای بود که شما همه اطرافیانو مشغول خودت کنی ناقلا.
ولی اون روزا ازبس کوچولو بودی نمیشد ببریمت بیرون. البته رفتیم خونه خاله مامان. یه روز هم رفتید حافظیه. نمیدونم اونجا چه نیتی کردی وچه فالی گرفتی.
پس آدرینای 26 روزه رفتی شیراز وحافظیه.