آدریناآدرینا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

آدرینا از سرزمین ارجان

آدرینای این روزها...

1391/6/5 15:53
نویسنده : فریماه جون
631 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به آدرینا دختر زیباروی آتشین...

این روزها خیلی بزرگ شدنت وخانم شدنت محسوس تر شده.  ماشاله ماشاله هرروز نازتر وظریفتر از روز قبل میشی و عروسک تر. یه دختر خانم زیبا و ظریف. و هرروز خوش خنده تر و خوش رو تر. تو مراسم عروسی هر وقت نگاه میکردم بغل یکی بودی و در عالم خودت مشغول دست زدن و رقصیدن. اینقدر قشنگ وظریف مچ دستاتو میچرخوندی و با هیجان بقیه کلی ذوق زده شده بودی. ارتباط برقرار کردنت با بچه های کوچیک خیلی دیدنیه. با یه نی نی 7-8 ماهه که بغل مامانش بود حسابی دوست شده بودی و دستاتو باز میکردی طرفش که بغلش کنی. مامان وبابا صدام کردن اومدم بغلت کردم وقتی احساس کردی نمیتونی بغلش کنی دستای منو کشیدی طرفش که من اونو هم  بغل کنم. دختر مهربون. تا آخر مراسم هم پا به پای همه خوشحال وسرحال بودی. امیدوارم در تمام دوران زندگیت شاد وسرحال باشی.

پیشرفت خیلی خوبی در بیان کلمات داری و صحبت میکنی. دیگه دوران  اِ اِ و اَ اَ گفتنت تمام شده عروسک من. 

ماما، مانی= مامان

بابا، عبا= بابا

علیرضا

اسم خودتو هم یاد گرفتی میگی   آدی=  آدرینا

عکستو پس زمینه لب تاب دیدی با هیجان اشاره کردی ماما آدی

وخیلی کلمات دیگه. بطور کلی در صحبت کردن خیلی خوب راه افتادی. مشخصه دختر خوش سروزبون و خوش صحبتی میشی عزیزم.

چند وقتیه چند قدم راه میری. البته خیلی محتاطانه. مراقب خودت هستی.

راستی عروسک صورتی من چند وقتیه از طرف بابا ومامان مهربونت به عنوان مادر دوم ومادر خونده شما نائل شدم. وچه عنوان سنگین وشیرینیه و چقدر ذوق میکنم ولذت میبرم. اولین بار در مراسم جشن تولد یکسالگیت و دومین بار هم چند شب پیش در مراسم عروسی به هنگام معرفی به مامان دوستت که میخواستی بغلش کنی. ممنون بابا ومامان.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان ارمیا
5 شهریور 91 13:18
سلام به دختر ناز و حوشگل و مامان گلش. من می خواستم اگر نی نی دمم دخملی بود اسمش رو آدرینا بگذارم. این وبو دیدم برام جالب بود و اومدم تا آدرینای خوشگلمون رو ببینم. نی نی توی دلم پسمله. هنوز هم طفلی اسم نداره.
به وب ارمیای گلم سر بزن.


به سلامتی . تبریک میگم. چشم. حتما میام.
شیدا جوووون
5 شهریور 91 18:33
سلووووم....منو میشناسی؟؟؟؟من شیدام....به وب من سر بزن و بهشعرام نظر بده .....ادرینا و مامانش....
مادر آیاتای
5 شهریور 91 23:28
الهی آدرینای گلمون. دست فریماه جون درد نکنه که همزمان چند وبلاگو میچرخونه. والله خوبــــــــــه. این مامان بابای آدرینای (شاد) و مهربون خیلی خوش به حالشونه ها!!!! یه فریماه جون مهربون...


ممنون عزیزم. لطف داری. هر 2-3 ماهی یکبار که میبینمش یه چیو کشف میکنم. عکسم که نیست. با امکانات کم ...کج دارو مریز جلو میریم.
متین مامی ایلیا
6 شهریور 91 16:56
آفرین عزیزم ایشالا همیشه شاد باشی گلم
مامان مهربد
8 آبان 91 9:46
سلامبالاخره بعد از کلی وب گردی چندتا بهبهانی پیدا کردم.عزیزم با دختر نازت به وب ما هم سر بزن تا اگه موافق باش همدیگه رو لینک کنیم